ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

خوشگل باباش **********

كمله جديد

ديروز  مامان وحيده داشت آلوچه مي خورد ويانا براي اولين بار  پرسيد ؟ چي داري مي خوري     چكار مي كني ؟   ...
9 فروردين 1393

آخرين يادداشت سال 92

دختر گلم امسال هم رو به پايان است واقعاً از خدا مهربان سپاسگذاري مي كنم كه بهترين و زيباترين نعمت خود را به من هديه داد .  روز پنجشنبه مي خواهيم برويم ايلام ديدن اقوام بابا سعيد انشاء اله كه سفر خوبي داشته باشيم. آخرين متن سال 92 را با آرزوي سلامتي همه دوستان به اتمام مي رسانم .   ...
28 اسفند 1392

دومين چهار شنبه سوري مبارك دختر نازم (1392/12/27)

 ديروز روز چهار شنبه سوري خيلي به ويانا خيلي خوش گذشت . با خاله مهسا و خاله الهام و خاله سوسن و عاطفه و مامان پروين و مامان وحيده رفتيم پشت بام حسابي ويانا ذوق ميكرد از ديدن وسايل آتش بازي بعدش خانه مامان پروين طبق رسم كه بايد شام ماهي بخوريم روز چهارشنبه سوري ماهي خورديم ولي ويانا خانم اصلاً لب به ماهي نزد فقط دور سفره مي چرخيد و شيرين كاري در مي آورد و از ديدن اينكه همه خانه بودند (دائي بهرام ، دائي حامد ، مامان پروين ، مامان وحيده ، بابا سعيد) حسابي ذوق كرد. دختر گلم انشاء اله كه لبت هميشه خندان باشد. ...
28 اسفند 1392

جشن تولد چند بار تو سال بايد بگيريم ؟؟؟؟؟؟

عزيزم دل مامان عاشق تولد به قول ويانا ( تبلد) روز 20 اسفند كه تولد مامان وحيده بود به خاطر ويانا كيك باب اسفنجي بابا سعيد گرفته بود به جاي مامان وحيده هم ويانا شمع ها را فوت كرد . خيلي عسكهاي قشنگي از عكس تولد انداخته بوديم ولي متأسفانه مامان وحيده خرابي كرد عكسها را پاك كرد. ديروز يعني 24 اسفند ( چهار روز بعد از تولد) ويانا دوباره تولد مي خواست بابا سعيد توي ماشين گفت برويم شيريني بخريم يكدفعه ويانا گفت( كيك تبلد ، فوت كنيم ) به جاي شيريني دقيقاً همان كيكي را كه چهارشب پيش خريده بوديم ( كيك باب اسفنجي) دوباره خريدم تا برسيم خانه اصلاً طاقت نداشت زودتر انگشت كند داخل كيك وقتي هم كه رسيديم خانه براي ويانا چند بار شمع روشن كرديم تا فوت كن...
28 اسفند 1392