ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

خوشگل باباش **********

شير خوردن شبانه ويانا

دختر گلم شبها توي خواب دو بار بيدار مي شود با وجود آنكه خواب است و چشم هايش بسته است مي گويد مامان مي مي با آنكه نصفه شب است و من مجبورم از خواب بيدار شوم ولي گفتن اين كلمه يك حس قشنگي به من دست مي دهد موقعي هم كه شير مي خورد حالا حالا ول نمي كند .بعضي مواقع كه خيلي طولاني مي شود مجبور خودم دست به كار بشوم از دهانش بكشم بيرون . قربونت مامان بشود  نگاه كردن به صورت ماهت كه مثل فرشته ها پاك و معصوم هستي به آدم انرژي مي دهد. ...
26 فروردين 1393

لجبازي ويانا

      دخترم گلم خيلي خيلي اذيت مي كند كه لباسهايش را عوض كنم يا بخواهم پوشكش كنم حسابي گريه مي كند يا فرار مي كند كه لباسهايش را عوض نكنم . يك لجبازي ديگر هم سر حمام دوست دارد برود داخل حمام آب بازي كند بعد از نيم ساعت  كه مي خواهم بياورم بيرون كه سرما نخورد چنان گريه اي مي كند كه واقعاً آدم را كلافه مي كند . ا ز همه بدتر سر خوابيدن خانه خودمان خيلي راحت مي خواهد ولي خدا نكند شب بخواهيم جايي بمانيم كه جاي مناسب براي خواب نباشد آدم را ديوانه مي كند چون ويانا خدا را شكر خوابش تنظيم شده سر ساعات 10 مي خوابد موقعي هم كه مي خوابد بايد برق ها را خاموش كنيم هيچ صدايي هم نباشد تا ويانا بخوابد.   ...
19 فروردين 1393

ترس ويانا از دكتر

ويانا هر سري كه مي رود دكتر چنان گريه اي مي كند هنوز دكتر معاينه نكرده شروع مي كند به جيغ و داد و بيداد   حتي از مطب دكتر هم مي آئيم بيرون گريه كردن ادامه دارد   خدا نكند آمپول - آزمايش داشته باشد   آدم از گريه ويانا اين طوري مي شود     ...
19 فروردين 1393