ویانا نی نی شده
یک خواب خوب با بابا سعید
عروس کوچولو من
بدون عنوان
بدون عنوان
اولین تئاتر رفتن ویانا با مهد کودک تاریخ نهم تیر 1394
ویانا اولین تأتری که رفته بود تئاتر عروسکی سنجاب های شنگول و منگول بود چون ویانا قبلاً سینما رفته بود موقعی که رفته بود تئأثرگفته بود چرا تلویزیون ندارد موقعی که آمده بود خانه به مامان وحیده می گفت تلویزیون نداشت ، گرگ واقعی نبود ، اولش که وارد سالن شده بود کمی بهانه گیری کرده بود رفته بود بغل مربی اش (مهری جون که خیلی هم وابسته به مهری جون با وجود اینکه دو تا مربی دارد مهری و زری ولی مهری جون خیلی دوست دارد) بعدش رفته بود روی صندلی اش چیزهای دیگری که هم تعریف می کرد از اتوبوس که با اون رفته بودن می گفت اتوبوس قرمز بود. تئأتر سنجاب های شنگول و منگول ...
نویسنده :
مامان ويانا
7:33
ویانا دیشب هر کجا که می رفت بسته بود خخخخخخخ
دیشب موقع اذان مغرب ویانا همین که صدای اذان شنید به مامان وحیده گفت آماده شویم برویم مسجد من هم با تعجب نگاه کردم چون ویانا تا الان مسجد نرفته بود ده دقیقه بعد از نماز رسیدیم مسجد ولی به خاطر اینکه مسجد افطاری می دادند و جمعیت زیاد بود در مسجد بسته بود طفلکی ویانا چقدر ذوق و شوق داشت برای رفتن به مسجد و از در خانه تا در مسجد با مغنه و چادر نمازش رفته بود و آمده بود برای نماز خواندن هر چقدر جلوی در مسجد ایستادیم که باز کنند باز نکردندبر گشتیم خانه و نشستیم داخل حیاط پفک خوردیم. دیشب مامان وحیده شام درست نکرده بود چون خیلی خسته بودم بابا سعیده هم بیرون بود زنگ زدم به بابا سعید گفتم ما داخل حیاط هستیم شام نداریم ویانا کباب می خواهد ...
نویسنده :
مامان ويانا
8:03
ویانا خیلی خیلی اذیت می کند.
موقعی که از سرکار تعطیل می شوم و ویانا را می برم خانه از ساعت 5 بعدازظهر تا خود شب ویانا دنبال بهانه گیری و هر روز روزی یک یا چند بار با ویانا تنش و درگیری دارم خیلی دلم می خواهد با ویانا مدارا کنم و کمتر دعواش کنم ولی اصلاً حرف گوش نمی کند فقط فقط حرف خودش خیلی کم پیش می آید ویانا حرف گوش کند بعدازظهرها با وجود کارهای خانه و رسیدگی به ویانا باز هم برای ویانا وقت می گذارم برایش کتاب می خوانم با هم بازی می کنیم ولی ویانا قبول نمی کند فقط دوست دارد تمام وقتم مال ویانا باشد یادم نمی آید کی با خیال راحت شام درست کرده باشم موقعی که می روم توی آشپرخانه مشغول کار می شوم ویانا در حین غذا درست کردن یا ظرف شستن کلی بهانه گیری می کند مامان چادر...
نویسنده :
مامان ويانا
7:35