ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خوشگل باباش **********

گریه اول صبح ویانا

ویانا صبح از خواب بیدار شده بود گریه من مهد کودک نمی روم می خواهم خانه بمانم توی ماشین چنان اشکی می ریخت که دل مامان وحیده حسابی لرزید مجبور شدم ویانا را ببرم ادارم به ویانا گفتم  قول بده که توی اداره مامان وحیده صبحانه بخوری بعد بروی مهد کودک اما به قولی که داده بود عمل نکرد بعد از صبحانه موقعی که بردم مهد کودک خیلی گریه که من مهد کودک دوست ندارم .                                   ...
7 ارديبهشت 1394

صبح روز شنبه رفتن به مهد کودک

لالا لالا دخترم راحت جان دلبرم بهای ناز تو رو هر چی باشه می خرم لالا لالا نازنین برای من بهترین با چشای قشنگت گلهای نازو ببین لالا لا گل مینا شکر خدا یکتا عطا نموده بر ما نوگلی نازو زیبا لالا لا گل پونه غم تو دلت نمونه تویی برای مادر نفس، عزیز دردونه لالا لا کودک من دختر کوچک من فدای اون اداهات تویی عروسک من لالا عزیز دلبند ...
6 ارديبهشت 1394

تغییرات رفتاری روزانه ویانا

ویانا نفس مامان موقعی که از مهد کودک تعطیل می شود می خواهم برویم خانه یک روز حسابی خوش اخلاق یک روز هم خیلی بداخلاق . توی این هفته روز یکشنبه ویانا از همه روزها خوب تر بود موقعی که رفتم مهد کودک خیلی مهربان بود خود ویانا پیشنهاد داد که برویم شهربازی موقعی که رفتیم شهربازی اول که سیب زمیین خواست بعد از خوردن سیب زمینی داخل شهربازی خیلی به ویانا خوش گذشت موقع برگشتنم برای ویانا چاقالا بادام خریدم تا برسیم خانه چند تا دانه خورد بعد گفت مامان مثل بادام می ماند. اما رفتار ویانا روز سه شنبه خیلی بد شده بود و خیلی بهانه گیری می کرد به خاطر ویانا جوجه کباب پشت بام درست کردیم چون ویانا خیلی دوست دارد برودپشت بام . با این وجود باز هم ویانا بهانه گیری ...
26 فروردين 1394

زلزله هشت ریشتری

بعد از این همه زلزله ای که به پا کرده ببین چطوری قهر کرده ؟؟؟؟؟؟ ویانا خانم ببخشید که به شما گفتم که چرا خانه را این شکلی کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟                               ...
25 فروردين 1394