شیطنت ویانا توی مهد کودک
دیروز ویانا سر میز صبحانه توی مهد همکلایش فاطمه را صورتش چنگ انداخته بود موقع هم که رفتم ویانا را بیاورم صبر کردم که مادر فاطمه بیاید تا معذرت بخواهم ولی پدربزرگ فاطمه آمده بوده بود بعد از معذرت خواهی هر چی به ویانا گفتم که دیگر این کار را نکند گفت آخه چای من را خواسته فاطمه بگیره به خاطر این زدم و با خنده و اشتیاق تمام برای مامان پروین پشت تلفن تعریف می کرد که چکار کرده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی