کوتاه کردن موهای ویانا
روز جمعه ویانا با بابا سعید رفت آرایشگاه مردانه که موهاشو کوتاه کنه چنان گریه ای کرده بود بابا می گفته دستاشو گرفته بودم پاهاشو محکم می کوبید ، سرش را تکون می داد چنان جیغ هایی که کشیده بود از دم آرایشگاه تا خونه آنقدر گریه کرده بود که لبهاش می لرزید حتی از باباش هم متنفر شده بود بعد از حمام هم که خوابیده بود توی خواب گریه می کرد ببین یک آرایشگاه رفتن ویانا چقدر حالش را خراب کرده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی