شیطنت های ویانا جونم (1390/10/30)
گل دخترم دیروز من توی آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بودم دیدم از ویانا خبری نیست چون همین که می روم سر گاز یا ظرفشویی می گه بخل ( یعنی بقلش کنم) اتاق خواب و پذیرائی را نگاه کردم دیدم نیستی یکدفعه چشمم خورد به در حمام دیدم ویانا خانم داخل حمام طفلکی دخترم من را که دید خیلی ترسید ( شوک بهش وارد شد) چون حسابی سرگرم بود؟ ببخشید مامانی نمی دانستم بد موقعی مزاحمت شدم. حالا داخل حمام چکار می کرد ؟ سعی می کردی شیر آب را باز کند بعد به من گفت کثیف (دستش را برد رو موهاش) شاپو (شامپو) بزنم . با کلی دردسر تونستم بیاورمت بیرون .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی