با بابا سعید رفتم جگرکی 3 سیخ جیگر خوردم (1392/09/13)
دیروز با مامان پروین رفته بودید برات سیب بخرد( ویانا خانم حوس سیب کرده بود ) همین که آمدی داخل کوچه بابا سعید تازه از سرکار آمده بود را دیدی بعد سریع سوار ماشین بابایی شدید با هم رفتید جگرکی چون هفته ای یک بار با بابا می روی جگر می خوری موقعی که آمدی خانه بابا می گفت صاحب جگرکی وقت به ویانا نگاه می کرد و می خندید از سه سیخ جگر وقت یک دانه به بابا داده بودی قربونت بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی