شیطنت های ویانا (تاریخ 24/04/1392) یازده ماهگی
دخترگلم دیروز مامان می خواست شام درست کند تو هم داخل آشپزخانه داشتی با قابلمه هایی که داخل ظرفشویی بود بازی می کردی یکدفعه از داخل کابینت آب زد بیرون اصلاً به فکر من هم نمی رسید که تو دست به سیفون ظرفشویی زده باشی تازه بابا که آمد خانه گفت که اینجا را به این وضع انداخته گفتی بابا ای شیطون تو دیگه خیلی بلا شدی . ظرفها را که از کابینت میاری بیرون شروع می کنی به کوبیدن تا بخواهم از دستت بگیرم چند تاشون می شکنی تازه دیروز یک خراب کاری دیگه هم کردی پای عروسکت را کامل قطع کردی الان عروسکت فقط یک پا دارده اگر بخواهی همه عروسکهایت را این طوری کنی دیگه اسباب بازی سالم نداری . تازه موق...
نویسنده :
مامان ويانا
12:20
راه برگشت از ارومیه (قزوین) پایان سفر تاریخ 17/04/1392
باغ انگور ارومیه
خانه خواهر عمو سجاد این لباسی که تن ویانا است عمو سجاد براش خریده
اولین بار که ویانا بدون اینکه چیزی را بگیرد شروع به ایستادن کرده .
حیاط خانه عمو سجاد
ویانا سوار موتور عمو سجاد شده
ارومیه باغ خواهر عمو سجاد
سفر به ارومیه ( تاریخ 13/04/1392)
ویانا یازده ماهش بود که با مامان پروین رفتیم ارومیه خانه دوست بابا سعید وقتی که رفتیم خونه عمو سجاد ویانا اصلاً احساس غریبی نکرد و خیلی هم خوشحال بود فقط تو راه کمی گریه می کرد چون تا اونجا دوازده ساعت راه بود از کارهای جدیدی که انجام داد موقع برگشتی می خواستیم توی زنجان ناهار بخوریم یدفعه بدون اینکه چیزی را بگیرد از روی زمین بلند شد و چند دقیقه ای ایستاد .
نویسنده :
مامان ويانا
10:56