ششم دی اولین شبی که ویانا بدون می می خوابیده
دیروز اولین شبی بود که خیلی راحت خوابیدم ویانا قبل از خواب بابا سعید به ویانا داخل شیشه شیر داد خورد و اصلاً نزدیک می می نیامد ولی دیروز بعدازظهر خیلی ویانا بداخلاق شده بود اصلاً نمی گذاشت هیچ کاری انجام بدهم الان هر کی برود خانه ما فکر می کند داخل خانه زلزله آمده خیلی آشفته بازار فقط تنواستم با ویانا غذا درست کنم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی