ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

خوشگل باباش **********

شیطنت های ویانا

1393/9/17 9:38
نویسنده : مامان ويانا
117 بازدید
اشتراک گذاری

دیروزمامان وحیده خیلی کار داشت داخل خانه اما این وروجک من اصلاً نذاشت به کارهایم برسم بابا سعید موقعی که از دانشگاه آمده بود من فقط  شام درست کرده بودم و بعضی از ریخت و پاش های ویانا را جمع کردم

(بابا سعید از وضعیت آشفته خانه این شکلی شده بود)

قسمت اول شیطنت ویانا : موقع که از سرکار با ویانا می آیم خانه ویانا حسابی گرسنه است باید حتماً غذا بخورد به ویانا سوپ دادم که هم کلاه قرمزی ببیند هم غذا بخورد که بروم کارهایم را انجام دهم ویانا اصرار که من می خواهم توی اتاق خودم غذا بخورم سفره را بردم داخل اتاق ویانا که مشغول غذا بشود من هم بروم سراغ کارهایم چند دقیقه بعد ویانا گفت سوپ خوردم رفتم کاسه و سفره سوپ بیاورم دیدم ویانا کل فرش اتاق حتی در کمد لباسشو سوپ مالیده مجبور شدم فرش و کمد دستمال بکشم . کم کار داشتم این هم به کارهایم اضافه شد. ( این هم سفره ویانا که به جای روفروشی ویانا داخل سفره می نشیند غذا می خورد چون خیلی راحتر از روفروشی شسته می شود)

قسمت دوم شیطنت ویانا : توی آشپرخانه مشغول کار بودم دیدم حامد پسر عمه ویانا که خانه ما بود صدا زد بیا ببین ویانا کجا رفته و چکار کرده اتاقشو ؟ خدا رحم کرد که  ویانا از صندلی چرخ دار که ثابت نیست  با اون کاسه چینی که دستش بود از بالای صندلی نخورده زمین  ( هر چی داخل کمد بود تا جایی که  دستش رسیده بود لباس - اسباب بازی همه را پخش اتاق کرده بود)

قسمت سوم شیطنت ویانا : بعد از جمع کردن اتاق ویانا دوباره رفتم آشپرخانه دیدیم ویانا چند تا کتاب و مداد رنگی آورده دارد رنگ می کند خدا را شکر فکر کردم یک جا نشسته دیگر تصمیم ریخت و پاش ندارد اما اشتباه فکر کردم بعد از چند دقیقه از کتاب و رنگ آمیزی خسته شد رفت سراغ کار دیگر من هم مجبور شدم که کارهای خودم را انجام ندهم بروم کتاب و دفتر ویانا را جمع کنم .

                               

قسمت چهارم شیطنت ویانا :   ویانا خوراکی خواست از مامان وحیده من هم چی پلت و پسته و بادام هندی دادم که بروم یک جا بنشیند بخورد که انشاء اله بتوانم به کارهایم برسم اما باز هم فایده ای نداشت تمام چی پلت ها را پخش پذایرائی و اتاق خودش کرده بود و از حامد پسرعمه اش پرتغال پوست کنده گرفته بود رفته بود با پسته و بادام هندی قاطی کرده بود ( پسته وبادام هندی با طعم پرتغال) آب پرتغال قاطی پسته  و بادام هندی شده بود .

قسمت پنجم شیطنت ویانا : دوباره رفته بود سراغ کمد لباس ها که بیاورد داخل کیف بگذارد.

ویانا خانم واقعاً خسته نباشی من که دیگه ادامه نمی دهم از شیطنت هایت بنوسیم چون تا آخر شب این برنامه ها ادامه داشت ....................

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)