تولد ویانا

تولد ویانا هم مثل سالهای دیگه با کلی گریه و بهانه گیری ویانا شروع و به پایان رسید هیچ سالی روز تولدش نشده که بهانه گیری نکند چند وقتی که خیلی اذیت میکنه واقعا طاقتم تمام کرده برای تولدش خیلی برنامه ریزی کرده بودم مرخصی گرفتم صبح رفتیم آرایشگاه طبق روال قبل دوست داشت برود آرایشگاه ولی با خانم آرایشگر همکاری نکرد چند ساعت گریه بعد گذاشت موهاش شینیون کنه بعد از آرایشگاه رفتیم آتلیه اونجا زیاد همکاری نکرد با عصاب خورد رسیدم خونه برای تزیین تولد به خاطر بادکنک خیلی گریه کرد که چرا بادکنک زیاد باد کردی باید باد بادکنک گره خورده بازشود بادکنک باز نشد ویانا گریه کرد البته با تنبه بدنی من واقعا مجبورم میکنه چون به هیچ عنوان حرف گوش نمیکنه فقط کارش شده بهانه گیری و گریه رفتیم کیک بخریم کیک طرح بچه گونه تمام شده کلی ما را تو خیابان معطل کرد برای خرید کیک مهمانهای امسال ما عمو خلیل بود که ویانا خیلی بد با دختر عمو و پسر عموش رفتار کرد مامان پروین و دایی حامد اسکت خریده بودن چون بلد نبود با اسکیت راه برود دوباره بهانه گیری کرد البته دایی حامد سریع رفت چون میخواست برود سرکار مهمان بعدی ما مامان سوسن که واقعا خیلی برای ویانا زحمت میکشن ولی ویانا با اونها هم رفتار خوبی نداشت از کیک امسال و مراسم هیچ عکسی ندارم به خاطر ویانا چون سریع مهمانها آمد کیکش خودش برید نه دست زدنی نه آهنگی موهایی که درست کرده بود آرایشگاه ظهر قبل از مهمانها باز کرده بود حتی لباس تولدش نپوشید با لباس خانه پیش مهمانها آمد و تمام زحمتهایی که من دو روز تمام کشیده بودم هدر کرد مثل سالهای قبل