ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خوشگل باباش **********

ویانا اصلاً جمع شلوغ را دوست ندارد.

1393/7/30 8:48
نویسنده : مامان ويانا
183 بازدید
اشتراک گذاری

ویانا دقیقاً مثل بابا سعید اصلاً مهمانی رفتن را دوست ندارد چند روز بود که بابا سعید را راضی می کردم که برویم عروسی ویانا هم خیلی ذوق داشت برای رفتن به عروسی (ولی چنان اذیتی کرد روزی  عروسی.)

اول بهانه گیری که همگی با ماشین دائی حامد برویم ولی چون ما می خواستیم بعد از عروسی برویم خانه خودمان نمی شد با یک ماشین برویم . به خاطر ویانا من و ویانا رفتیم ماشین دائی حامد بابا سعید هم با ماشین خودش آمد عروسی ولی ویانا یک ساعت جیغ - داد و بیدا که بابا باید توی ماشین دائی حامد بیاید . (این پیش زمینه گریه قبل از مراسم)

وقتی که وارد سالن عروسی شدیم ویانا جیغ و داد که من عروسی نمی خواهم برویم خانه مامان پروین ما هنوز نه مانتو درآورده بودیم نه هنوز پذیرائی شده بودیم که ویانا این طوری اذیت می کرد بابا سعید خیلی از دست ویانا عصبانی شده بود چون به هیچ طریقی ساکت نمی شد مامان پروین برد بیرون از سالن که کمی ساکت شود اما فایده ای نداشت ما هم مجبور شدیم برگردیم خانه خودمان .(ای کاش اصلاً آریشگاه و عروسی نمی رفتم)

موقع برگشت از عروسی از خود کرج تا تهران ویانا گریه که میخواهم بروم خانه مامان پروین ( مامان پروین کجاست ، دائی حامد کجاست ) موقعی که آمده بودیم خانه نه لباس عوض می کرد نه شام می خورد فقط فقط گریه

آخر سر هم مجبور شدم یک داد حسابی سر ویانا بکشم بلکه ساکت بشود ولی فایده نداشت بابا سعید خیلی از دست ویانا عصبانی شده بود .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

رضوان
4 آبان 93 12:38
ای وای یعنی اصلا عروسی نموندید؟چ بد...شاید خوابش میامده...من همیشه سعی میکنم قبل مهمونی یا عروسی رادینو بخوابونم بعدشم ی چیز درست حسابی بدم بخوره.اخه رادینم اگه خوابش بیاد یا گرسنه باشه خیلی اذیت میکنه
مامان ويانا
پاسخ
ویانا کلاً وقتی وارد جمع شلوغ می شود این طوری می کند اصلاً بعدازظهرها ویانا نمی خوابد مامان هم قبل از عروسی حسابی به ویانا غذا داده بود.