سفر یک روز به محمود آباد به خاطر ویانا 1393/6/21
ویانا چند روز بود که بهانه شمال را می کرد می گفت برویم کنار دریا شنا کنم ، کباب درست کنیم بخوریم .
روز جمعه ساعت 7 صبح ویانا از خواب بلند شده بود ما اول تصمیم گرفتیم که یک رودخانه نزدیک تهران برویم ولی چون ویانا راحت آب بازی کند تصمیم گرفتیم برویم شمال تا شب هم برگردیم موقع رفتن زیاد اذیت نشدیم 2 ساعت کنار دریا بودیم به ویانا خیلی خوش گذشت ولی کباب نتوانستیم درست کنیم چون بابائی خسته شده بود مجبور شدیم برویم رستوان ویانا هم که خیلی علاقه به رستوان دارد ساعت 4 به سمت تهران حرکت کردیم ساعت 11 شب رسیدم خانه خیلی شلوغ بود واقعاً خیلی خسته شده بودیم ویانا که دید فعلاً قصد رسیدن نداریم رفت عقب ماشین برای خودش خوابید . صبح ساعت 6 صبح با کلی ناز و نوازش مجبور شدم ویانا را بیدار کنم تا برود حمام کند و مرتب برود مهد کودک. توی مهد هم اول صبح خیلی گریه کرد مثل همیشه .
این هم پایان سفر به محمود آباد انشاء اله سفر بعدی کرمانشاه که مهر ماه می خواهیم برویم .