محبت کردن ویانا به مامان وحیده
مامان وحیده بعد از سرماخوردگی اطراف لب و دهانش تبخال زده ویانا همین که من را می بینه
می گه اوف آنقدر هم با دلسوزی و ناراحتی می گه . یک دستمال هم آورده بود می خواست تبخالها را پاک کند ( تمیز کنم خوب بشی) .
تازه برای مامان وحیده با اون دستهای کوچولوش پرتغال پوست کنده بود برای مامانش . خیلی قشنگ پوستهای پرتغال را با دستهاش می کند بعد می داد به مامان که بخورد .
ویانا نفس مامان با محبت های تو که جان تازه ای می گیرم و هر لحظه زندگیم با یاد تو می گذرد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی