خاطرات روز جشن یک سالگی ویانا
عزیزم مامان وارد یک سالگی شد .
ولی دقیقاً شب تولدش بار اولین بار دخترم سه روز مریض شد . تب و استفراغ و اسهال که همه اینها با بهانه گیری ویانا همراه بود شب تولدش چون ماه رمضان بود ما جشن تولدش را انداخیم برای بعد از ماه رمضان ولی یک جشن کوچولو می خواستیم براش توی خانه بگیریم مامان پروین و دائی بهرام و دائی حامد دعوت کنیم ولی چون خاله اختر از لندن آمده ایران گفت روز پنچشنبه بیائید خانه دائی یوسف که همه با هم بریم بیرون دیگه جشن هم کنسل شد . انشاء اله بعد از ماه رمضان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی