ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

خوشگل باباش **********

ویانا چرا هروز برای مهد کودک رفتن گریه می کنی ؟

دخترم صبح ها که می رود چنان گریه ای می کند که اشک مامان وحیده را در می آورد ولی موقعی که می خواهم بروم دنبالش راضی نمی شود که برویم خانه . نه به رفتار صبح که گریه می کند ، نه به رفتار بعدازظهر که از مهد کودک نمی آید بیرون. ...
16 شهريور 1393

روز پنچشنبه من و ویانا رفتیم شهربازی امیر پارس

روز پنجشنبه مامان وحیده اول ویانا برد شهربازی بعد از آن هم سینما. جای آقا نوید پسرعموی ویانا خیلی خالی بود چند بار یادش کردم چون زیاد شهربازی بازی هایش مناسب ویانا نبود بیشتر مناسب سن آقانوید و پسرها بود.        
15 شهريور 1393

اولین سینمایی که مامان وحیده و ویانا با هم رفتند

 روز پنجشنبه 1393/06/13  دوتایی رفتیم سینما اولش خیلی خوشحال بود فکر می کند شهر موشها چی ؟ اولین باربود که می رفت سینما توی فکرش اصلاً دیدن فیلم نبود بلکه فکر می کرد که می خواهد از نزدیک وارد شهرموش ها شود و موش ها را از نزدیک ببیند . ولی وقتی وارد سینما شد و فیلم شروع شد شروع کرد به گریه کردن که خاموش کن برویم . نیم ساعت بیشتر نتوانست طاقت بیاورد مجبور شدم بی خیال دیدن فیلم شویم و برویم خانه. ...
15 شهريور 1393

گل دختر مامان مریض شده

نفسم چند روزی بود که کسالت خیلی جزئی داشت ولی دیروز صبح که از خواب بلند شد دیدم حال ندارد ولی اچاره ای نداشتم مجبور شدم ببرم مهدکودک ساعت 10/30 صبح بود که زنگ زدم مهد حال ویانا را بپرسم گفتند می خواستند زنگ بزنند د که ویانا را ببریم دکتر طفلکی توی مهد چند بار بالا آورده بود . با بابا سعید ویانا را بردیم دکتر بعد از دکتر رفتیم خانه برای ویانا سوپ درست کردم ولی چون بابا سعید رفته بود سرکار ویانا بهانه بابا سعید را می گرفت ، حسابی بداخلاق شده بود. امروز که خواستم مرخصی بگیریم طبق معمول نتوانستم مرخصی بگیرم مرخصی مامان وحیده حتماًباید دوهفته قبل از مرخصی هماهنگ شود تا جانشین بیاید ( من از کجا بدانم که ویانا مریض می شود که دو هفته قبل اطلاع بد...
11 شهريور 1393