ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

خوشگل باباش **********

روز 13 تیر 1393 رفتیم اول جاده چالوس

موقع رفتن تصمیم گرفتیم غذای خیلی ساده داخل چادر توی چالوس درست کنیم ولی موقعی که رسیدیم اصلاً خبری از ماه رمضان و روزه داری نبود همه مشغول درست کردن کباب و قلیان بودند و آنقدر هم شلوغ بود ما هم به خاطر ویانا مجبور شدیم برویم سیخ و جوجه بخریم . ...
14 تير 1393

دوباره دردسر پیدا کردن پرستار

مامان سوسن به خاطر بعضی از مشکلاتی که برایش پیش آمده و ویانا هم چون بزرگ شده و همه چیز را دیگر راکاملاً می فهمد دیگه نمی شود سر خیلی چیزها راضی اش کنیم که بی قراری  نکند . مامان سوسون هم گفته که دنبال پرستار جدید باشیم ذهن مامان وحیده کلاً درگیر این موضوع چون که مهد کودک ساعتش به ویانا نمی خورد از ساعت 5 صبح تا  30/5بعدازظهر از طرفی هم ویانا چند روز که واقعاً بهانه گیر شده یک روز که خانه مامان سوسن یک ساعت جلوی در منتظر مامان وحیده مانده که کی مامانش می آید با کلی گریه کردن و بهانه گیری ، دیروز هم به خاطر ویانا مجبور شدم مرخصی بگیریم صبح که از خواب بلند شدم همین که  فهمید می خواهیم ما برویم سرکار شروع کردن به شیر مامان وح...
11 تير 1393

ویانا الحق که کرد هستی

دخترم خیلی رفتارهایش شبیه پدرش است حتماً باید توی غذا گوشت و مرغ باشد دیشب لوبیا پلو پخته بودم همین که سفره را انداختم ویانا یک نگاهی به غذا انداخت گفت گوشت ندارد بریم پشت بام کباب درست کنیم بعد از چند دقیقه گفت گوشت و مرغ نداریم . ما هم تسلیم حرف ویانا یک بسته گوشت از فریزر درآوردم همگی رفتیم پشت بام کباب درست کردیم اما آنقدر پشت بام شیطنت کردی  و خوشحالی می کردی که فقط یک دانه بیشتر کباب نخوردی   ...
8 تير 1393

دائی حامد هر روز باید برای ویانا خرید کند.

ویانا خیلی بد عادت شده هر روز که از مغازه دائی حامد رد می شود می گوید خوراکی ها بخریم . حالا خوراکی که یک نوع نیست در کنار خوراکی سوک سوک و لپ لپ و هفته ای یک بار هم عروسک و اسباب بازی اگر یک روز هم دائی حامد را نبیند بهانه گیری و گریه که برویم مغازه دائی حامد (ای زرنگ به خاطر خوراکی می گوید) چند روز پیش هم که دائی سوک سوک خریده بعد از اینکه باز کردی به دائی گفتی این بدرد نمی خورد یکی دیگه بخریم . ...
8 تير 1393

شیطونی کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ویانا شما دختر هستی یا پسر فکر کنم با این کارهایت پسر باشی ؟ واقعاً شیطنت های ویانا از کنترل مامان و بابا خارج شده یک دقیقه آرام نمی شیند خودش هم بعضی مواقع می گوید می خواهم شیطونی کنم به جای راه رفتن فقط دو می کند دیروز از ترس دویدن ویانا توی خانه همه جایی که سرامیک بود را با قالیچه و روفرشی پوشاندم . الان هم که از روی مبل مستقیم می رود بالای مبل انگار که دارد کوهنوردی می کند بعد می رسد بالای مبل اگر نگیریم با سر از بالای مبل پرت می شود روی زمین . در کمد دیواری (مخصوص رختخواب) که باز باشد دوست دارد که از روی رختخواب ها برود بالا. لوله گاز که برای روشن کردن بخاری داخل پذیرائی می رود با آن بازی می کند. وسایل اتاقش را در ع...
8 تير 1393