کوتاه کردن موی سر ویانا 1393/04/21
دختر گلم دیروز رفته بودیم پارک شادی ( که سر پوشیده است) روبروی آن هم آرایشگاه زنانه بود مسئول پارک یک دختر به اسم ثمین دارد از مامان ثمبن اجازه گرفتم شما را سرگرم کند داخل آرایشگاه چنان گریه ای راه انداخته بودی که نگو پشت سر هم گریه می کردی و می گفتی مامان وحیده ثمین هم که مشغول بازی داخل آرایشگاه یکی از لاکهای آرایشگاه را هم که برای فروش بود برداشته بود برای خود سرگرم شده بود ( مثلاً ثمین قرار بود ویانا را سرگرم کند) خانم آرایشگر هم قبل از شروع گفتم فقط مرتب کن نمی خواهم کوتاه زیاد شود یک لاک هم داده بود دست ویانا که مثلاً ساکت شود چنان موهای بچه را کوتاه کرد بود که بابا سعید هم حساس روی موهای دخترش حسابی عصبانی که چرا موهای بچه...
نویسنده :
مامان ويانا
8:40
مامان فدات گریه های نازت بشود چرا صبحها با گریه از مامان خداحافظی می کنی؟
عزیز دلم مامان صبحها موقعی که می خواهیم برویم سرکار اگر بیدار باشی چنان گریه ای می کنی دل مامان طاقت گریه های نفسم را ندارد روز کلاً خراب می شود فکر و ذهن فقط فقط درگیر ویانا می شود . امروز دختر گلم صبح دم محل کارم چند تا گربه با هم داشتند بازی می کردند اگر تو بودی خیلی خوشحال می شدی چند تا عکس انداختم که امروز آمدم خانه نشان دختر نازم بدهم . ...
نویسنده :
مامان ويانا
7:54
روسری سر کردن
ویانا تازگی ها علاقه شدیدی به سر کردن روسری دارد دیروز موقعی که می خواستیم برویم بیرون اصرار که عیب من هم روسری سر کنم یکی از روسرهای مامان را سر کرد رفت توی ماشین نشست .
نویسنده :
مامان ويانا
14:50
ویانا نی نی می شود !
ویانا خیلی علاقه به نی نی شدن دارد صدای نی نی را در می آورد می گوید اوه اوه بعدش باید ببغلش کنم شیر خودم را بدهم . عروسکهایش را هم داخل پتو می پیچد می گه از بیمارستان تازه آورده ایم و بعضی مواقع هم لباسش را می زند بالا از سینه خودش به عروسکهایش (بقول خودش نی نی) شیر می دهد . گهواره اش را هم هنوز جمع نکردیم چون خیلی گهواره اش را دوست دارد. ویانا شیشه شیر عروسکش را می خورد و می گوید نی نی شدم . ...
نویسنده :
مامان ويانا
11:15
بدون عنوان
دعا جهت محفوظ ماندن از جمیع بلاها شیخ بهائی فرمودند : هر که این دعا را با خود دارد از جمیع بلیات محفوظ می ماند. بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم یا هُوَ یا مَن هُوَ یا مَن لَیسَ اِلا هُوَ یا حَیُ یا قَیُومُ یا حَیُ لا یمُوتُ یا حَیُ یا قَیُومُ لااِلهَ الا انتَ صَلَ علی مُحمدٍ و آل محمَدٍ و ارزُقُنی خَیرَ الدُنیا و الاخَرهِٔ یا ربَ العالَمینَ . ...
نویسنده :
مامان ويانا
14:10
این لباسی که تن ویا است دائی بهرام از مهاباد سوغاتی آورده است .
ا این دختر خانمی که پیش ویانا نشسته اسمش مریم طفلکی از بچگی کر و لال بدنیا آمده به کمک حلزون و گفتار درمانی کمی بهتر شده . خدایا شکر که بچه سالم به ما عطا کرده ای ...
نویسنده :
مامان ويانا
14:00
تیغ خوردن ویانا
خدایا هزار مرتبه شکر که محافظت می کنی از فرشته کوچولوی خانه ما دیروز خانه مامان پروین ویانا پی پی کرده بود روی شلوارش من هم داخل حمام مشغول شستن شلوار ویانا بودم مامان پروین هم افطاری می خورد یکدفعه صدای گریه ویانا و دادو بیدا مامان پروین چنان ترسیده بودم وای خدا دوباره یک اتفاق بد ویانا از اتاق دائی هایش تیغ پیدا کرده بود با دندان هایش تیغ را سفت گرفته بود اگر مامان پروین نمی دید چه اتقافی برای ویانا می افتاد تازه چند ثانیه بعد دوباره ویانا یک تیغ دیگر پیدا کرده بود همین کار را دوباره تکرار کرده بود . مامان وحیده هم چنان سردرد گرفته سر این موضوع چون دوباره تیغ دوم را کرده بود دهانش چنان دادی سر طفلکی زدم که خیلی گریه کرد ...
نویسنده :
مامان ويانا
12:26
بهانه گیری های ویانا
عزیزم دوباره خیلی بهانه گیری می کنی از وقتی که خاله الهام و خاله مهسارفته اند سرکار حسابی مامان سوسن را از اذیت می کنی خیلی بی تابی می کنی هر روز صبح که زنگ می زنم از مامان سوسون (پرستار ویانا) حال ویانا را بپرسم می گوید خیلی بی تابی می کند موقعی که می خواهیم می رسیم خانه خودمان بچه های آپارتمان داخل حیاط هستند شروع می کند با آنها بازی کردن بعد از دو ساعت با گریه و اصرار راضی می کنم که برویم بالا به کارهای خانه برسم . از رفتارهای ویانا کاملاً مشخص که نیاز به هم بازی دارد .
نویسنده :
مامان ويانا
7:24