ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خوشگل باباش **********

کوتاه کردن موی سر ویانا 1393/04/21

دختر گلم دیروز رفته بودیم پارک شادی ( که سر پوشیده است) روبروی آن هم آرایشگاه زنانه بود مسئول پارک یک دختر به اسم ثمین دارد از مامان ثمبن اجازه گرفتم شما را سرگرم  کند داخل آرایشگاه چنان گریه ای راه انداخته بودی که نگو پشت سر هم گریه می کردی و می گفتی مامان وحیده ثمین هم که مشغول بازی داخل آرایشگاه یکی از لاکهای آرایشگاه را هم که برای فروش بود برداشته بود برای خود سرگرم شده بود ( مثلاً ثمین قرار بود ویانا را سرگرم کند) خانم آرایشگر هم قبل از شروع گفتم فقط مرتب کن نمی خواهم کوتاه زیاد شود یک لاک هم داده بود دست ویانا که مثلاً ساکت شود چنان موهای بچه را کوتاه کرد بود که بابا سعید هم حساس روی موهای دخترش حسابی عصبانی که چرا موهای بچه...
22 تير 1393

مامان فدات گریه های نازت بشود چرا صبحها با گریه از مامان خداحافظی می کنی؟

عزیز دلم مامان صبحها موقعی که می خواهیم برویم سرکار اگر بیدار باشی چنان گریه ای می کنی دل مامان طاقت گریه های نفسم را ندارد روز کلاً خراب می شود فکر و ذهن فقط فقط درگیر ویانا می شود .                 امروز دختر گلم صبح دم محل کارم چند تا گربه با هم داشتند بازی می کردند اگر تو بودی خیلی خوشحال می شدی چند تا عکس انداختم که امروز آمدم خانه نشان دختر نازم بدهم .   ...
22 تير 1393

روسری سر کردن

ویانا تازگی ها علاقه شدیدی به سر کردن روسری دارد دیروز موقعی که می خواستیم برویم بیرون اصرار که عیب من هم روسری سر کنم یکی از روسرهای مامان را سر کرد رفت توی ماشین نشست .  
21 تير 1393

ویانا نی نی می شود !

ویانا خیلی علاقه به نی نی شدن دارد صدای نی نی را در می آورد می گوید اوه اوه بعدش باید ببغلش کنم شیر خودم را بدهم . عروسکهایش را هم داخل پتو می پیچد می گه از بیمارستان تازه آورده ایم و بعضی مواقع هم لباسش را می زند بالا از سینه خودش به عروسکهایش (بقول خودش نی نی) شیر می دهد . گهواره اش را هم هنوز جمع نکردیم چون خیلی گهواره اش را دوست دارد. ویانا شیشه شیر عروسکش را می خورد و می گوید نی نی شدم .                                 ...
21 تير 1393

بدون عنوان

دعا جهت محفوظ ماندن از جمیع بلاها شیخ بهائی فرمودند : هر که این دعا را با خود دارد از جمیع بلیات محفوظ می ماند. بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم یا هُوَ یا مَن هُوَ یا مَن لَیسَ اِلا هُوَ یا حَیُ یا قَیُومُ یا حَیُ لا یمُوتُ یا حَیُ یا قَیُومُ لااِلهَ الا انتَ صَلَ علی مُحمدٍ و آل محمَدٍ و ارزُقُنی خَیرَ الدُنیا و الاخَرهِٔ یا ربَ العالَمینَ . ...
17 تير 1393

تیغ خوردن ویانا

خدایا هزار مرتبه شکر که محافظت می کنی از فرشته کوچولوی خانه ما دیروز خانه مامان پروین ویانا پی پی کرده بود روی شلوارش من هم داخل حمام مشغول شستن شلوار ویانا بودم مامان پروین هم افطاری می خورد یکدفعه صدای گریه ویانا و دادو بیدا مامان پروین چنان ترسیده بودم وای خدا دوباره یک اتفاق بد ویانا از اتاق دائی هایش تیغ پیدا کرده بود با دندان هایش تیغ را سفت گرفته بود اگر مامان پروین نمی دید چه اتقافی برای ویانا می افتاد تازه چند ثانیه بعد دوباره ویانا یک تیغ  دیگر پیدا کرده بود همین کار را دوباره تکرار کرده بود . مامان وحیده هم چنان سردرد گرفته سر این موضوع چون دوباره تیغ دوم را کرده بود دهانش چنان دادی سر طفلکی زدم که خیلی گریه کرد ...
17 تير 1393

بهانه گیری های ویانا

عزیزم دوباره خیلی بهانه گیری می کنی از وقتی که خاله الهام و خاله مهسارفته اند سرکار حسابی مامان سوسن را از اذیت می کنی خیلی بی تابی می کنی  هر روز صبح که زنگ می زنم از مامان سوسون (پرستار ویانا) حال ویانا را بپرسم می گوید خیلی بی تابی می کند موقعی که می خواهیم می رسیم خانه خودمان بچه های آپارتمان داخل حیاط هستند شروع می کند با آنها بازی کردن بعد از دو ساعت با گریه و اصرار راضی می کنم که  برویم بالا به کارهای خانه برسم . از رفتارهای ویانا کاملاً مشخص که نیاز به هم بازی دارد .
16 تير 1393