مامان پروين و مامان سوسن روزتان مبارك مرسي كه خيلي براي من زحمت مي كشيد.
عزيز مامان تولدت فقط يك بار در سال نه ماهي يك بار .
ويانا فكر مي كند هر ماه بايد برايش تولد بگيريم روز پنجشنبه اصرار كه برويم كيك تولد و شمع بگيريم فوت كنيم ما هم تسليم ويانا خانم شديم كيك و شمع خريدم رفتيم خانه مامان پروين خاله مهسا و خاله الهام و مامان سوسون را هم دعوت كرديم . چه تولد بي مقدمه اي و معلوم نبود اصلاً تولد كي ( خوب معلومه تولد ويانا البته از نظر خودش) جالب اينجاست مهمانها هم با ويانا همكاري مي كردند شعر تولد تولد مي خواندند و ويانا دست مي زد ...
نویسنده :
مامان ويانا
7:42
پاك كردن بيني گربه
مامان وحيده را دارد با اين گربه مي ترساند ...
نویسنده :
مامان ويانا
9:02
وسايل آموزشي و سرگرمي ويانا
حالا درس هايم را خواندم و مشق هايم را نوشتم بروم توي اتاقم چي بردام بازي كنم؟؟؟؟ ...
نویسنده :
مامان ويانا
8:55
هر روز بعد از اينكه مامان يا بابا از سركار مي آيند ويانا خانم بايد ببرند پارك
هروقت ويانا مي بيند من دارم عكس مي اندازم قيافه اش را اين شكلي مي كند
حياط آپارتمان خانه مان 1393/01/27
ويانا خيلي لاك زدن را دوست دارد .
عزيز دلم لاك را به ناخن هايت زدي كافي ديگه نمي خواهد به ران دست و پاهات و صورت هم بزني (به عروسكش هم لاك زده) ...
نویسنده :
مامان ويانا
9:41
شير خوردن شبانه ويانا
دختر گلم شبها توي خواب دو بار بيدار مي شود با وجود آنكه خواب است و چشم هايش بسته است مي گويد مامان مي مي با آنكه نصفه شب است و من مجبورم از خواب بيدار شوم ولي گفتن اين كلمه يك حس قشنگي به من دست مي دهد موقعي هم كه شير مي خورد حالا حالا ول نمي كند .بعضي مواقع كه خيلي طولاني مي شود مجبور خودم دست به كار بشوم از دهانش بكشم بيرون . قربونت مامان بشود نگاه كردن به صورت ماهت كه مثل فرشته ها پاك و معصوم هستي به آدم انرژي مي دهد. ...
نویسنده :
مامان ويانا
8:55