کارهای جدید ویانا1392/08/29
دختر گلم روز سه شنبه رفتیم فروشگاه حامی نمی دانستم چطوری تو را بگیرم ماشاء آنقدر شیطنت کردی ، می رفتی سمت رگال لباسها دانه دانه لباس ها را تکان می دادی ، برای خودت چنان بدو بود می کردی که نگو بعدش رفتیم یک کتاب آشنایی با حیوانات را خریدم چون جنسش مقوایی بود فکر کنم مثل کتاب دانستانهای قبلی پاره پاره نکنی . دایی بهرام هم یک توپ با شکل کیتی برات خرید تو هم شروع کردی با توپ بازی کردن حسابی بهت خوش گذشت . کلمات جدیدی که تازگی ها با آن زبان شیرنت میگی : برو - باشه - آله ( منظور همان آره) - دایی - سو ( سوسن) -
نویسنده :
مامان ويانا
7:52