سفر به کرمانشاه 1392/07/23 وطن بابا سعید
عزیز مامان امشب می خواهیم بریم کرمانشاه انشاء اله سفر بی خطر و خوشی داشته باشیم . دختر گلم به خاطر تو که تو ماشین اذیت نشی مجبوریم شب حرکت کنیم که تو داخل ماشین بخوابی چون تا آنجا ده ساعت تو راه هستیم . دختر گلم امروز دختر خوبی باش مامان اذیت نکه چون خیلی خونه کاردارم . دو روز پیش که می خواستم ساک مسافرت تو را ببندم نمی دانستم با تو چکار کنم یا می رفتی داخل چمدان یا می گفتی با یعنی برم بالای چمدان . یک ساعتی طول کشید تا لباس برات جمع کنم . ...
نویسنده :
مامان ويانا
9:25